دبیرستان البرز

دبیرستان دخترانه البرز

دبیرستان البرز

دبیرستان دخترانه البرز

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است



وظیفه پخش انواع و اقسام خوراکی‌ها در کلاس بر عهده او بود. آن قدر ماهرانه این کار را انجام می‌داد که کمتر دبیری می‌توانست متوجه شود، و تازه اگر هم دبیری متوجه می‌شد و او را مواخذه می‌کرد، حاضر بود که پای هر تنبیهی بایستد؛ اما همچنان به کار خود ادامه دهد! یک بار حتی فلاسک چای به کلاس آورد و وقتی دبیر پای تخته تمرین حل می‌کرد، به دو ردیف از بچه‌ها چای داد! البته وظایف خطیرش به تغذیه در کلاس محدود نمی‌شد؛ او به اصطلاح بامزه کلاس بود و سرپرستی همه شیطنت‌ها، تکه پراندن‌ها و سربه سر دبیران و دانش‌آموزان گذاشتن‌ها بر عهده او بود! اصلاً نمی‌توانست باور کند که می‌شود در کلاس درس آرام نشست و به درس گوش داد. از فضای جدی کلاس زود حوصله‌اش سر می‌رفت و دنبال نکته‌ای می‌گشت تا فضای کلاس را عوض کند و با خنده و هیاهو منفجر سازد. انگار صندلی‌ها میخ داشتند و نمی‌شد صاف و ساکت رویشان بنشیند!
می‌گفت لطف مدرسه به همین شیطنت‌های دانش‌آموزی است؛ به اینکه حداقل بخشی از وقت کلاس را صرف شوخی و تفریح و بازی با دانش‌آموزان یا اذیت کردن دوستان و حتی معلم کنی!
سال آخر هم همین رویه را در پیش گرفت و با وجود اخطارهای دبیران، والدین و حتی دوستان واقعی‌اش، کلاس و درس را جدی نگرفت و تازه چون ارشد مدرسه شده بود، در زمینه شیطنت و بازیگوشی، دانش‌آموزان پایه‌های دیگر را هم هدایت می‌کرد و پی هر شیطنت دانش‌آموزی را که می‌گرفتی به او می‌رسیدی!
معلم‌ها که تذکر می‌دادند، لبخند می‌زد و می گفت: «چشم!» اما همه می‌دانستند که این چشم گفتن‌ها، قول چوپان دروغگوست. یک بار دوستانه از او پرسیدم که چرا این دوره یکساله را جدی نمی‌گیرد و خود را اسباب تفریح دیگران ساخته است.
برای اولین بار خیلی جدی جواب داد که کلاس، وقت تلف کردن است؛ خودم خانه می‌خوانم و از پس درس‌ها بر می‌آیم. به او گفتم که تمامی رتبه‌های برتر آزمون سراسری می‌گویند که کلاس درس را جدی می‌گرفتند و سر کلاس، شش دانگ حواسشان پی‌ حرف‌های معلم بوده است.
پاسخ داد: فکر کنم که آنها وسواس مطالعاتی داشتند. من به خودم و هوش و استعدادم ایمان دارم و می‌دانم که با همین شیوه به آنچه که می‌خواهم، می‌رسم.
اسفند ماه بود و او همچنان راضی از شیوه خودش ادامه می‌داد و «کج‌دار و مریز» به پیش می‌رفت. یک بار تست‌ها را خوب می‌زد و در امتحانات موفق بود و بار دیگر نتیجه خوبی نمی‌گرفت و به قول معروف خراب می‌کرد. می‌گفت هنوز وقت هست و به دوران طلایی عید امیدوار بود و می‌گفت از تعطیلات نوروز به بعد حسابی درس می‌خواند و قرار است که روزی 13 ساعت مطالعه کند. خیلی مصمم بود و با خنده می‌گفت که دارم آخرین روزهای لودگی‌ام را می‌گذرانم  تا آرزو به دل نمانم!
بهار از راه رسید و دوران طلایی تعطیلات نوروز نیز تمام شد. بعد از تعطیلات او را دیدم: از آن دانش‌آموز شیطان و سر زنده چیزی باقی نمانده بود و آرام و قرار نداشت؛ اما این بی قراری نشانی از شیطنت نداشت؛ بلکه همه از کلافگی و سردرگمی بود. بعد از کلاس برایم توضیح داد که در تعطیلات عید برای یکی از اعضای خانواده‌اش مشکلی پیش آمده و تمام خانواده از جمله او درگیر این مشکل شده‌اند و هر چند که سعی کرده هر روز زمانی را به درس خواندن اختصاص دهد، اما ذهن و روحش اصلاً آمادگی درک مطالبی را که می‌خوانده، نداشته و او هیچ چیز از درس‌ها نمی‌‌فهمیده است. حالا نگران بود؛ نگران اینکه درس‌های نخوانده را کی بخواند و زمان از دست رفته را کی جبران نماید!
مساله همین جاست که ما حواسمان نیست که آینده در دست ما نیست و گذشته را نیز نمی‌توانیم برگردانیم؛ پس باید به جای امید بستن به فردا و فرداها یا افسوس گذشته‌ها را خوردن، قدر امروز را بدانیم و برای امروز خود برنامه زمانی دقیقی داشته باشیم.
پس از همین امروز حواس خود را به سخنان معلم و آنچه در کلاس می‌گذرد، معطوف کنید و به رویا فرو نروید؛ یعنی به کلاس درس نگویید که رویاها و تخیلات نمی‌گذارند تا به تو توجه کنم؛ بلکه به رویاها و تخیلاتتان بگویید که درس دارم و اکنون وقت گوش دادن به درس است و باید با تمام وجود در کلاس درس حضور داشته باشم. همچنین به خود تلقین نکنید که درس جالب نیست یا روش تدریس معلم خسته کننده است و شما خوابتان می‌گیرد! برعکس به خود بگویید که بدون شک، در این درس و در تدریس معلم، نکته‌های تازه و جالبی وجود دارد که شما می‌توانید از آن بهره ببرید.
توجه داشته باشید که اگر حرف بزنید، مطمیناً نمی‌توانید گوش کنید؛ پس به جای سخن گفتن، به علایم کلامی بدنی و دیداری معلم توجه کنید و بدانید که شما چهاربار سریع‌تر از سخنان یک معلم می‌توانید فکر کنید. بدین ترتیب، برای فهم نکات مهم درس وقت لازم را دارید؛ به خصوص اگر در استفاده از شکل و علایم اختصاری ثبات قدم داشته باشید.
یادداشت برداری را نیز از یاد نبرید؛ زیرا یادداشت برداری، شیوه‌ای بسیار مناسب در تقویت مهارت گوش دادن است؛ به ویژه اگر محتوای درس را به زبان خود و بر اساس آنچه دریافته‌اید بنویسید؛ نه اینکه فقط از سخنان معلم کپی برداری کنید.

یکی از مهم‌ترین دلایل ناتوانی دانش‌آموزان در دقیق شنیدن، این است که هر آنچه را دوست دارند، می‌شنوند؛ نه هر آنچه را گفته می‌شود، و منتظر نمی‌مانند تا سخنان معلم به پایان برسد و بعد نوبت صحبت کردن آنها بشود؛ بلکه تصورات و فرضیات خود را مبنا قرار می‌دهند و فکر می‌کنند که می‌دانند معلم چه می‌خواهد بگوید؛ در نتیجه هنگام تدریس، ذهن دانش‌آموزان فقط حول و حوش سؤال‌هایشان دور می‌زند؛ نه آنچه در کلاس گفته می‌شود، و در نهایت، از نکات کلیدی، مهم و نتیجه‌گیری نهایی معلم غافل می‌مانند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۷ ، ۱۸:۲۱
Mirrashid

 

«اگر می‌خواهید زیست‌شناسی را بالای 90 درصد بزنید، در آزمون‌های آن لاین مؤسسۀ ... شرکت کنید»، «من با کتاب‌های کمک آموزشی انتشارات .... موفق شدم»، «رتبه‌های تک رقمی کنکور 97 در آزمون‌های .... شرکت کردند»

این روزها در رسانه‌های گروهی، شبکه‌های اجتماعی، بیلبوردهای سطح شهر و حتی «ال ای دی»های اطراف زمین فوتبال و بنرهایی که اطراف دروازه‌ها نصب می‌شوند، با تبلیغ‌هایی از این نوع روبرو هستیم؛ تبلیغ مؤسسه‌هایی که شاید بیش از داوطلبان، خانواده‌های آنها را نشانه گرفته است و به طور مداوم اذهان آنها را مورد هجوم خود قرار می‌دهد و با بهره‌گیری از ناآگاهی آنها و تمایلشان برای قبولی فرزند خود، به آنها می‌قبولاند که بدون کمک این مؤسسات موفقیتی نخواهد بود!

این مؤسسات به عنوان سند نیز از رتبه‌های تک رقمی بهره می‌گیرند تا اعلام کنند که این افراد از کتاب‌ها، آزمون‌ها و «سی دی»های مؤسسه یا انتشاراتی مورد نظر بهره گرفته و به این نتیجه دست یافته‌اند! تبلیغ‌هایی که حتی اگر صادقانه و به دور از دروغ هم باشند، تمام حقیقت را نمی‌گویند؛ زیرا در هیچ تبلیغی گفته نمی‌شود که کتاب‌ها یا آزمون‌های مورد نظر، تنها نقش کوچکی در موفقیت داوطلب دارد، و نقش اصلی را تلاش و کوشش بی‌وقفه و چندین سالۀ داوطلب داشته است. این مؤسسات نمی‌گویند که نقش خانواده‌ای که پشت فرزند کنکوری‌اش است، از هر کتاب کمک آموزشی و حتی مدرسه نیز مؤثرتر است. این آگهی‌ها نمی‌گوید که پشت موفقیت هر داوطلب، مدرسه‌ای کوشا و دبیرانی دلسوز و توانمند نهفته است؛ دبیرانی که توان علمی و تجربۀ معلمی خود را در اختیار دانش‌آموزانشان قرار داده و با جدیّت و مهربانی، طی 12 سال، قدم به قدم، آنها را پیش برده و پاسخگوی نیازهای علمی و روحی‌شان بوده‌اند تا در نهایت دانش‌آموز توانسته است در جلسه آزمون سراسری با آرامش خاطر و اطمینان کامل، به سؤال‌ها پاسخ دهد. آنها نمی‌گویند که وقتی داوطلبی کتاب درسی را مطالعه نکرده و بر آن مسلط نیست، کتاب‌های کمک آموزشی متنوع و متفاوت و آزمون‌های مختلف، فقط او را سردرگم خواهد نمود و وقتش را تلف خواهدکرد.

متاسفانه رتبه‌های تک رقمی در تبلیغات رسانه‌های گروهی نمی‌گویند که معدل کتبی نهایی‌شان 20 یا بالاتر از 90/19 بوده است و واژه به واژۀ کتاب‌های درسی را خوانده، تمرین‌هایش را حل کرده‌، در کلاس درس، حضوری فعال و مثبت داشته، تابع دبیرانشان بوده و از کتاب کمک آموزشی یا آزمون‌های آزمایشی مورد نظر، فقط برای سنجش اطلاعات خود و رفع ضعف‌های احتمالی بهره می‌برده‌اند.

البته این در حالی است که تبلیغات مورد نظر صادقانه باشد؛ اما به گفته سید محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش، در برنامۀ «حالا خورشید»، یکی از مؤسسه‌ها به پذیرفته‌ای در آزمون فعلی، پیشنهاد مبلغی را داده است تا وی در تلویزیون مصاحبه کند و بگوید که علت موفقیت من، استفاده از کلاس‌ها و کتاب‌های مؤسسه مورد نظر است!!

به عبارت دیگر، برخی از رتبه‌های برتر، بدون بهره بردن از مؤسسه‌ای، تبلیغ آن را می‌کنند و دانش‌آموزان کنکوری نیز به امید رتبۀ برتر شدن یا حداقل پیشرفت علمی خود، زمان، سرمایه و آیندۀ خود را سخاوتمندانه در دستان مؤسسه مورد نظر قرار می‌دهند.

چه باید کرد؟

سال 1395 از 10 رتبۀ برتر گروه آزمایشی علوم تجربی در آزمون سراسری، فقط رتبۀ 9 از تهران است و رتبۀ 1 از شهر تربت جام با جمعیتی حدود 140 هزار نفر است!

سال 1396 از 10 رتبۀ برتر گروه آزمایشی علوم تجربی فقط رتبۀ 8 از تهران است و رتبۀ 1 از شهر سیرجان با جمعیتی حدود 324 هزار نفر است!

سال 1397 هیچ یک از رتبۀ برتر گروه آزمایشی علوم تجربی  از تهران نیستند و رتبۀ 1 این گروه آزمایشی، از شهر قوچان با جمعیتی حدود 101 هزار نفر است!

هیچ فکر کرده‌اید که چرا تهران با اینکه حدود 10 تا 12 میلیون نفر جمعیت دارد و دارای بهترین و بیشترین امکانات آموزشی و کمک آموزشی است، در گروه آزمایشی علوم تجربی، که بیشترین داوطلب و همچنین سخت‌ترین رقابت را دارد، موفق نیست؟ مگر مدارس غیرانتفاعی با شهریه‌های نجومی، دبیرانی با حق‌الزحمه‌های باور نکردنی، «سی دی»های آموزشی، کتاب‌های کمک آموزشی رنگ و وارنگ، مؤسسه‌های آموزشی و کلاس‌های متنوع کنکور، در تهران حضوری پر رنگ ندارند؟ مگر کتاب‌های کمک آموزشی، اول در تهران پخش نمی‌شوند؟ مگر همین مؤسسه‌هایی که معتقدند رتبه‌های برتر به یاری کتاب‌ها و آزمون‌های آنها، این رتبه را کسب کرده‌اند، جلسات توجیهی و رفع اشکال و ... برای دانش‌آموزان تهرانی نمی‌گذارند؟ ـ امتیازی که دانش‌آموزان سایر شهرها از آن محروم هستند ـ پس چرا دانش‌آموزان تهرانی نمی‌توانند در رقابت با داوطلبان شهرهای کوچک، که امکاناتشان بسیار محدودتر است، موفق گردند؟!

این همه، یعنی کنکور برخلاف تصور عده‌ای، راهی برای قبولی پول‌دارترین‌ها یا  افرادی که بیشترین امکانات را دارند، نیست؛ بلکه می‌توان با پشتکار و تلاش و مطالعه دقیق کتب درسی و برنامه‌ریزی حساب شده، بهترین شد؛ پس به جای آنکه فریب تبلیغات رنگارنگ مؤسسات به ظاهر علمی را بخورید ـ افرادی که داوطلبان را بیشتر به چشم چک بانکی می‌بینند ـ به خودتان متکی باشید و کتاب‌های کمک آموزشی را، به راستی، کتاب کمک آموزشی بدانید؛ نه کلید ورود به دانشگاه! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۷ ، ۱۸:۲۰
Mirrashid