کنکوریها، مدرسه و کنار آمدن با مشکلات ریز و درشت
«15 دقیقه زمان دارید. شروع کنید!» جملهاش که به پایان رسید، برگه سؤالها را با دستانی لرزان برداشتم و شروع به خواندن کردم؛ اما چه خواندنی، که بیشتر نگران پایان وقت بودم تا پاسخ دادن به سؤالهای تستی! هر جمله را که میخواندم، یادم میافتاد که این دبیر سختگیر، راس ساعت پاسخنامه را خواهد گرفت و حاضر نیست حتی چند ثانیه به ما بیشتر وقت بدهد و من باید به 20 سؤال دشوار، که حتی خواندنش هم برایم سخت است، در 15 دقیقه پاسخ دهم، و همین موضوع، عاملی میشد که تمرکزم کمتر شود. بالاخره با بدبختی فکرم را متمرکز کردم و سؤالهای تستی را خواندم، اما هنوز به بیشتر از پنج یا شش سؤال پاسخ نداده بودم که دبیرمان با صدای بلند گفت: «وقت تمام شد. پاسخنامهها بالا !» باورم نمیشد؛ یعنی زمان آن قدر زود گذشت؟!! داشتم به سرعت خانههای پاسخنامه را پر میکردم که دست معلم برگه را از دستم کشید و با عصبانیت گفت: «مگر نگفتم پاسخنامه را بالا بگیر؟!» با درماندگی گفتم: «اما من هنوز جوابها را وارد نکردهام !» با بیتفاوتی گفت: «این دیگر مشکل توست؛ میخواستی حواست به زمان باشد؛ مگر سر کنکور به شما وقت بیشتر میدهند که من بدهم!» در حالی که از ناراحتی، دستهایم میلرزید، گفتم: «این منصفانه نیست؛ من خیلی درس خوانده بودم. شما اصلاً وضعیت ما را درک نمیکنید»؛ اما متاسفانه این حرفها هیچ تاثیری روی معلم ما نداشت. وی نه اعتنایی به اعتراضهای من میکرد و نه اشکهای من تاثیری روی او داشت. اصلاً انگار او را از سنگ ساخته بودند. آن قدر از بیتفاوتیاش عصبانی شدم که بدون اجازه از کلاس بیرون رفتم؛ در حالی که صدایش به گوشم میآمد که میگفت: «بدون اجازه کجا میروی؟! اگر از درِ کلاس بیرون رفتی، دیگر اجازه وارد شدن به کلاس را به تو نمیدهم.»
آنچه آمد، بخشی از خاطرات یک دانشآموز سال دوازدهم است؛ دانشآموزی که از کادر مدرسه، اعم از دبیران، مدیر و ناظم، برای بدخلقیها، بیتفاوتیها، درک نکردنها، ناحقیها و ... خشمگین بود و نمیتوانست بر خشم و ناراحتی خود غلبه کند. او معتقد بود که در فضای مدرسه، هیچ کس درکش نمیکند و شرایط وی را در نظر نمیگیرند و توجه ندارند که امسال چقدر برای او سرنوشت ساز است و وی برای بهترین بازدهی، باید آرامش لازم را داشته باشد. میپرسید که آیا بهتر نیست که به جای رفتن به مدرسه و تحمل برخوردهای غیرمنطقی، در خانه درس بخواند و وقتش را در مدرسه تلف نکند؟
این سؤالی است که هر ساله از دانشآموزان میشنوم که: «آیا حضور در مدرسه، برای یک کنکوری خوب است یا اینکه بیشتر وقتش تلف میشود، و آیا بهتر نیست که در خانه درس خواند و در صورت نیاز، از معلم خصوصی بهره برد؟»
نقش مدرسه در موفقیت یک داوطلب
هر چند که استعداد و توانمندی یک داوطلب، نقش اصلی را در موفقیت وی در آزمون سراسری دارد، اما نمیتوان نقش مدرسه و کلاس درس را در موفقیت یک داوطلب منکر شد؛ زیرا داوطلب در مدرسه میتواند با همراهی دانشآموزان توانمند کلاس، در یک جوّ رقابتی مثبت قرار گیرد تا با انگیزۀ بیشتری درس بخواند. همچنین برنامهریزی دبیران و و نظارت مداوم آنها هم در جای خود، بسیار مهم است و از کوتاهیهای گاه و بیگاه داوطلبان میکاهد. وقتی یک دانشآموز در خانه درس میخواند، خود را موظّف نمیبیند که در زمانی معین، مباحث درسی را بخواند؛ و از سوی دیگر، از آزمونهای تشریحی و تستی دبیران بیبهره میماند و نمیتواند خود را به طور مداوم بسنجد و از اشتباهات و ضعفهای احتمالیاش باخبر شود. شاید بگویید که با شرکت در آزمونهای آزمایشی، این مشکل رفع خواهد شد، اما به تجربه دیدهایم که حتی این آزمونها هم، در صورتی که از سوی دبیران ارزیابی شود، ارزش و اعتبار خوبی پیدا میکند؛ چون دانشآموز، خود را موظف میبیند که نسبت به این آزمونها متعهدانه درس بخواند، و در صورتی که سؤالی را متوجه نشود یا در نکتهای ضعف داشته باشد، از دبیران خود راهنمایی بخواهد؛ حتی برای آمادگی همین آزمونهای آزمایشی، کادر مدرسه، به ویژه دبیران، بهتر میتوانند داوطلبان را راهنمایی کنند.
دقت و سرعت، دو امر مهم دیگر است که در آزمون سراسری نقش حیاتی دارد و در مدارس راحتتر میتوان به این دو مهم دست یافت. همان طور که در خاطرهای که ذکر کردیم، دیدید، دبیران با تجربه تلاش میکنند که دانشآموزان را برای کسب سرعت و دقت لازم آماده سازند. در بدو امر، شاید انجام این کار به مذاق برخی از دانشآموزان نیز خوش نیاید، اما در انتها همین افراد خواهند دید که این تذکرها و حتی فشارها، لازمۀ کسب آمادگی برای یک حضور موفق در امتحانات نهایی و آزمون سراسری است.
با لحظات سخت کلاس و مدرسه چه کنیم؟
حتماً شما نیز میپذیرید که نمیشود تمامی لحظات حضور در محیط مدرسه و کلاس درس، شیرین و دوست داشتنی باشد؛ زیرا دهها دانشآموز، با فرهنگها و دیدگاههای مختلف، در یک کلاس درس مینشینند و روحیات و نحوۀ تدریس دبیران نیز با یکدیگر متفاوت است؛ از سوی دیگر، قوانین و مقررات مدرسه، گاه به مذاق عدهای خوش نمیآید؛ از همین رو، هر دانشآموزی گاه و بیگاه در محیط مدرسه با چالشهایی روبرو میشود؛ چیزی که در آینده در محیط دانشگاه و کار نیز شاهد آن خواهد بود.
اما اگر میخواهید این روزها با فشار روحی کمتری روبرو شوید، لازم است که بتوانید خشم خود را کنترل کنید. خوب است بدانید که همۀ احساسات منفی آدمی ـ دیر یا زود ـ به خشم، که احساس منفی نهایی است، میانجامد. تمام ترسها، تردیدها، حسرتها و رنجشها، سرانجام به خشم تبدیل میشوند؛ پس چنین عصبانیتی از درون هدایت میشود و شما را از لحاظ جسمی و عاطفی بیمار میکند و در ظاهر هم روابطتان را با دیگران بر هم میزند.
یکی از بدترین جنبههای خشم این است که هرچه بیشتر عصبانیتتان را بروز دهید، مثل آتش مهارنشدنی، این عصبانیت شعلهورتر میگردد، و در نهایت بیشتر صدمه میبینید و طولی نمیکشد که خشم در شما به صورت عادت در میآید و با جزییترین حادثهای عصبانی میشوید و احساس میکنید که خشم و ابراز آن، برای شما به شیوۀ طبیعی اندیشیدن و احساس کردن تبدیل شده است.
پادزهر این حس منفی، بسیار ساده و اثربخش است. فقط لازم است هر وقت که به هر علتی عصبانی یا غمگین هستید، چند بار به خود بگویید: «من مسؤولم! من مسؤولم! من مسؤولم!» به این ترتیب میتوانید احساس منفی را بیدرنگ در وجود خود از بین ببرید.
بنا بر قانون جایگزینی، ذهن هر بار فقط میتواند یک اندیشه را در خود نگه دارد. ذهن قادر است حس مثبت مسؤولیتپذیری شخصی یا احساس منفی خشم و غم را در خود حفظ کند؛ اما نگه داشتن هر دو آنها در آنِ واحد، امکانپذیر نیست، و در این میان، حق انتخاب با شماست که کدام را بخواهید.
توجه داشته باشید که تنها چیزی در عالم میتوانید بر آن تسلط داشته باشید، محتوای ضمیر خودآگاهتان است. اگر ترجیح میدهید به جای داشتن هر نوع اندیشۀ منفی، که موجب اندوهتان میگردد، تفکر مثبت «من مسؤولم !» را در ذهنتان نگه دارید، به انسانی مثبت اندیش، خوش بین و کاملاً مسلط تبدیل میشوید.
برای مثال، دانشآموزی که در ابتدای این متن خاطرهای از او ذکر شد، اگر به جای احساس ناکامی و خشم نسبت به دبیر قانونمند، میپذیرفت که وی مسؤول پذیرش قوانین کلاس و آمادگی برای یک حضور موفق در آزمون سراسری است، ناراحت و عصبانی نمیشد و به جای درک این حس نامطلوب، خرسند میشد که نکات منفی و بازدارندۀ خود را شناخته است و زمان لازم را برای برطرف کردن آنها دارد.