دبیرستان البرز

دبیرستان دخترانه البرز

دبیرستان البرز

دبیرستان دخترانه البرز

۹ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

کنکوری‌ها، مدرسه و کنار آمدن با مشکلات ریز و درشت

«‌15 دقیقه زمان دارید. شروع کنید!» جمله‌اش که به پایان رسید، برگه سؤال‌ها را با دستانی لرزان برداشتم و شروع به خواندن کردم؛ اما چه خواندنی، که بیشتر نگران پایان وقت بودم تا پاسخ دادن به سؤال‌های تستی! هر جمله را که می‌خواندم، یادم می‌افتاد که این دبیر سخت‌گیر،‌ راس ساعت پاسخنامه را خواهد گرفت و حاضر نیست حتی چند ثانیه به ما بیشتر وقت بدهد و من باید به 20 سؤال دشوار،‌ که حتی خواندنش هم برایم سخت است، در 15 دقیقه پاسخ دهم، و همین موضوع، عاملی می‌شد که تمرکزم کمتر شود. بالاخره با بدبختی فکرم را متمرکز کردم و سؤال‌های تستی را خواندم، اما هنوز به بیشتر از پنج یا شش سؤال پاسخ نداده بودم که دبیرمان با صدای بلند گفت: «وقت تمام شد. پاسخنامه‌ها بالا !» باورم نمی‌شد؛ یعنی زمان آن قدر زود گذشت؟!! داشتم به سرعت خانه‌های پاسخنامه را پر می‌کردم که دست معلم برگه را از دستم کشید و با عصبانیت گفت: «مگر نگفتم پاسخنامه را بالا بگیر؟!» با درماندگی گفتم: «اما من هنوز جواب‌ها را وارد نکرده‌ام !» با بی‌تفاوتی گفت: «این دیگر مشکل توست؛ می‌خواستی حواست به زمان باشد؛ مگر سر کنکور به شما وقت بیشتر می‌دهند که من بدهم!» در حالی که از ناراحتی، دست‌هایم می‌لرزید، گفتم: «این منصفانه نیست؛ من خیلی درس خوانده بودم. شما اصلاً وضعیت ما را درک نمی‌کنید»؛ اما متاسفانه این حرف‌ها هیچ تاثیری روی معلم ما نداشت. وی نه اعتنایی به اعتراض‌های من می‌کرد و نه  اشک‌های من تاثیری روی او داشت. اصلاً انگار او را از سنگ ساخته بودند. آن قدر از بی‌تفاوتی‌اش عصبانی شدم که بدون اجازه از کلاس بیرون رفتم؛ در حالی که صدایش به گوشم می‌آمد که می‌گفت: «بدون اجازه کجا می‌روی؟! اگر از درِ کلاس بیرون رفتی، دیگر اجازه وارد شدن به کلاس را به تو نمی‌دهم.»  

آنچه آمد، بخشی از خاطرات یک دانش‌آموز سال دوازدهم است؛ دانش‌آموزی که از کادر مدرسه، اعم از دبیران، مدیر و ناظم، برای بدخلقی‌ها، بی‌تفاوتی‌ها، درک نکردن‌ها، نا‌حقی‌ها و ... خشمگین بود و نمی‌توانست بر خشم و ناراحتی خود غلبه کند. او معتقد بود که در فضای مدرسه، هیچ کس درکش نمی‌کند و شرایط وی را در نظر نمی‌گیرند و توجه ندارند که امسال چقدر برای او سرنوشت ساز است و وی برای بهترین بازدهی، باید آرامش لازم را داشته باشد. می‌پرسید که آیا بهتر نیست که به جای رفتن به مدرسه و تحمل برخوردهای غیرمنطقی،  در خانه درس بخواند و وقتش را در مدرسه تلف نکند؟

این سؤالی است که هر ساله از دانش‌آموزان می‌شنوم که: «آیا حضور در مدرسه، برای یک کنکوری خوب است یا اینکه بیشتر وقتش تلف می‌شود، و آیا بهتر نیست که در خانه درس خواند و در صورت نیاز، از معلم خصوصی بهره برد؟»

نقش مدرسه در موفقیت یک داوطلب

هر چند که استعداد و توانمندی یک داوطلب، نقش اصلی را در موفقیت وی در آزمون سراسری دارد، اما نمی‌توان نقش مدرسه و کلاس درس را در موفقیت یک داوطلب منکر شد؛ زیرا داوطلب در مدرسه می‌تواند با همراهی دانش‌آموزان توانمند کلاس، در یک جوّ رقابتی مثبت قرار گیرد تا با انگیزۀ بیشتری درس بخواند. همچنین برنامه‌ریزی دبیران و و نظارت مداوم آنها هم در جای خود، بسیار مهم است و از کوتاهی‌های گاه و بی‌گاه داوطلبان می‌کاهد. وقتی یک دانش‌آموز در خانه درس می‌خواند، خود را موظّف نمی‌بیند که در زمانی معین، مباحث درسی را بخواند؛ و از سوی دیگر، از آزمون‌های تشریحی و تستی دبیران بی‌بهره می‌ماند و نمی‌تواند خود را به طور مداوم بسنجد و از اشتباهات و ضعف‌های احتمالی‌اش باخبر شود. شاید بگویید که با شرکت در آزمون‌های آزمایشی، این مشکل رفع خواهد شد، اما به تجربه دیده‌ایم که حتی این آزمون‌ها هم، در صورتی که از سوی دبیران ارزیابی شود، ارزش و اعتبار خوبی پیدا می‌کند؛ چون دانش‌آموز، خود را موظف می‌بیند که نسبت به این آزمون‌ها متعهدانه درس بخواند، و در صورتی که سؤالی را متوجه نشود یا در نکته‌ای ضعف داشته باشد، از دبیران خود راهنمایی بخواهد؛ حتی برای آمادگی همین آزمون‌های آزمایشی، کادر مدرسه، به ویژه دبیران، بهتر می‌توانند داوطلبان را راهنمایی کنند.

دقت و سرعت، دو امر مهم دیگر است که در آزمون سراسری نقش حیاتی دارد و در مدارس راحت‌تر می‌توان به این دو مهم دست یافت. همان طور که در خاطره‌ای که ذکر کردیم، دیدید، دبیران با تجربه تلاش می‌کنند که دانش‌آموزان را برای کسب سرعت و دقت لازم آماده سازند. در بدو امر، شاید انجام این کار به مذاق برخی از دانش‌آموزان نیز خوش نیاید، اما در انتها همین افراد خواهند دید که این تذکرها و حتی فشارها، لازمۀ کسب آمادگی برای یک حضور موفق در امتحانات نهایی و آزمون سراسری است.

با لحظات سخت کلاس و مدرسه چه کنیم؟ 

حتماً شما نیز می‌پذیرید که نمی‌شود تمامی لحظات حضور در محیط مدرسه و کلاس درس، شیرین و دوست داشتنی باشد؛ زیرا ده‌ها دانش‌آموز، با فرهنگ‌ها و دیدگاه‌های مختلف، در یک کلاس درس می‌نشینند و روحیات و نحوۀ تدریس دبیران نیز با یکدیگر متفاوت است؛ از سوی دیگر، قوانین و مقررات مدرسه، گاه به مذاق عده‌ای خوش نمی‌آید؛ از همین رو، هر دانش‌آموزی گاه و بی‌گاه در محیط مدرسه با چالش‌هایی روبرو می‌شود؛ چیزی که در آینده در محیط دانشگاه و کار نیز شاهد آن خواهد بود.

اما اگر می‌خواهید این روزها با فشار روحی کمتری روبرو شوید، لازم است که بتوانید خشم خود را کنترل کنید. خوب است بدانید که همۀ احساسات منفی آدمی ـ دیر یا زود ـ به خشم، که احساس منفی نهایی است، می‌انجامد. تمام ترس‌ها، تردیدها، حسرت‌ها و رنجش‌ها، سرانجام به خشم تبدیل می‌شوند؛ پس چنین عصبانیتی از درون هدایت می‌شود و شما را از لحاظ جسمی و عاطفی بیمار می‌کند و در ظاهر هم روابطتان را با دیگران بر هم می‌زند.

یکی از بدترین جنبه‌های خشم این است که هرچه بیشتر عصبانیتتان را بروز دهید، مثل آتش مهارنشدنی، این عصبانیت شعله‌ورتر می‌گردد، و در نهایت بیشتر صدمه می‌بینید و طولی نمی‌کشد که خشم در شما به صورت عادت در می‌آید و با جزیی‌ترین حادثه‌ای عصبانی می‌شوید و احساس می‌کنید که خشم و ابراز آن، برای شما به شیوۀ طبیعی اندیشیدن و احساس کردن تبدیل شده است.

پادزهر این حس منفی، بسیار ساده و اثربخش است. فقط لازم است هر وقت که به هر علتی عصبانی یا غمگین هستید، چند بار به خود بگویید: «من مسؤولم! من مسؤولم! من مسؤولم!» به این ترتیب می‌توانید احساس منفی را بی‌درنگ در وجود خود از بین ببرید.

بنا بر قانون جایگزینی، ذهن هر بار فقط می‌تواند یک اندیشه را در خود نگه دارد. ذهن قادر است حس مثبت مسؤولیت‌پذیری شخصی یا احساس منفی خشم و غم را در خود حفظ کند؛ اما نگه داشتن هر دو آنها در آنِ واحد، امکان‌پذیر نیست، و در این میان، حق انتخاب با شماست که کدام را بخواهید.

توجه داشته باشید که تنها چیزی در عالم می‌توانید بر آن تسلط داشته باشید، محتوای ضمیر خودآگاهتان است. اگر ترجیح می‌دهید  به جای داشتن هر نوع اندیشۀ منفی، که موجب اندوهتان می‌گردد، تفکر مثبت «من مسؤولم !» را در ذهنتان نگه دارید، به انسانی مثبت اندیش، خوش بین و کاملاً مسلط تبدیل می‌شوید.

برای مثال، دانش‌آموزی که در ابتدای این متن خاطره‌ای از او ذکر شد، اگر به جای احساس ناکامی و خشم نسبت به دبیر قانون‌مند، می‌پذیرفت که وی مسؤول پذیرش قوانین کلاس و آمادگی برای یک حضور موفق در آزمون سراسری است، ناراحت و عصبانی نمی‌شد و به جای درک این حس نامطلوب، خرسند می‌شد که نکات منفی و بازدارندۀ خود را شناخته است و زمان لازم را برای برطرف کردن آنها دارد.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۸ ، ۲۲:۰۲
Mirrashid

مطالعه هدفمند؛ رمز و راز موفقیت در آزمون سراسری

بعد از یک برنامه‌ریزی خوب و اصولی برای موفقیت در کنکور، قدم مهم بعدی، شیوه مطالعه درست و اصولی برای کسب آمادگی در آزمون سراسری است؛ در واقع، یک شروع درست و اصولی در مطالعه به شما کمک می‌کند تا از تلاش خود بهترین نتیجه را بگیرید. گاه بسیاری از دانش‌آموزان را می‌بینیم که بارها و بارها کتابی را می‌خوانند و پس از صرف وقت زیاد، بدون اینکه اطلاعات قابل ملاحظه‌ای از آن کتاب را درک کرده باشند، خسته و دلزده، کتاب را به کناری می‌گذارند و ادعا می‌کنند که مطالب آن، حجیم و سنگین است و مغز ما توانایی درک آنها را ندارد. همچنین با دانش‌آموزانی مواجه می‌شویم که مطالب درسی را خوب می‌خوانند و به خاطر می‌سپارند، ولی در جلسه‌ امتحان دچار فراموشی شده و هرچه فکر می‌کنند، نمی‌توانند مطالب فراگرفته شده را به خاطر بیاورند. این دانش‌آموزان، هم وقت و هم انرژی خود را به هدر می‌دهند؛ زیرا مطالعه کردن نیز، مانند بسیاری از فعالیت‌های زندگی، دارای فنون و مهارت‌هایی است که به کارگیری آنها باعث می‌شود تا با تلاش کمتر، بهره‌ای بیشتر از کارمان ببریم و بیهوده انرژی‌مان را هدر ندهیم.

     یکی از بزرگترین دغدغه‌های ذهنی داوطلبان این است که به چه روشی برای کنکور درس بخوانند. اهمیت این موضوع زمانی روشن می‌شود که شما بدانید اگر برنامه‌ریزی خوبی داشته باشید، اما شیوه مطالعه اصولی را در پیش نگیرید، به هیچ وجه نمی‌توانید نتیجه دلخواهی را در آزمون سراسری کسب کنید. شیوه مطالعه برای آمادگی در آزمون سراسری، از چند سال پیش، بیشتر از گذشته برای داوطلبان اهمیت پیدا کرده است؛ زیرا به علت مهم بودن معدل و تاثیر آن در کنکور، باید در طول تحصیل، بسیار خوب و عمیق درس بخوانید و با معدل عالی دیپلم بگیرید؛ از طرف دیگر، سازمان سنجش هم با مفهومی کردن سؤالات در چند سال اخیر، داوطلبان کنکور را به خواندن دقیق کتب درسی و عدم استفاده از روش‌های کوتاه و تستی، هدایت کرده است؛ به گونه‌ای که بعد از بررسی سؤالات چند سال گذشته کنکور و مقایسه و تحلیل روند سؤالات، به این نتیجه می‌رسیم که سؤالات به سمت مفهومی و دقیق شدن پیش می‌روند؛ یعنی کاملاً از کلیشه‌ای بودن خارج شده‌اند؛ از طرف دیگر، سؤال‌ها طوری طراحی می‌شوند تا فقط کسانی که مطلب را به طور کامل فهمیده و یاد گرفته‌اند، بتوانند از بین گزینه‌ها، درست‌ترین گزینه را انتخاب کنند؛ در واقع، سؤالات طوری طراحی شده‌اند که داوطلبان باهوش‌تر، پرتلاش‌تر و ماهرتر انتخاب شوند؛ چون برخی از دبیرستان­ها و مخصوصاً کلاس­های کنکور، دانش‌آموزان را به سوی سطحی خواندن و حفظ کردن مطالب سوق می‌دهند و دانش‌آموزان، به جای اینکه دروس را به صورت تشریحی و دقیق‌تر بیاموزند و نقاط ضعف خود را مرتفع کنند، روش تستی خواندن و نحوه تست زدن را می‌آموزند؛ در این میان، سازمان سنجش، برای مقابله با این نظام غلط و غیر اصولی، سیاست مفهومی­تر کردن سؤال‌ها و تاثیر معدل و سوابق تحصیلی را در پیش گرفته است تا داوطلبان برای فراگیری دقیق و عمیق درس‌ها، ارزش بیشتری قایل شوند. همان­گونه که متوجه شدید، شیوه صحیح و اصولی درس خواندن، تا حد بسیار زیادی در موفقیت شما تاثیر خواهد گذاشت؛ پس در این مقاله تلاش می‌کنیم تا مهم‌ترین راهکارها را درباره مطالعه هدفمند و درست به شما ارایه دهیم.

         دانش‌آموزان کنکوری! سعی کنید که قبل از حضور در کلاس، درسی را که قرار است داده شود، روزنامه وار بخوانید تا پیش زمینه ذهنتان آماده دریافت آن درس بوده و در هنگام توضیح مبحث، آمادگی پرسیدن اشکالات و فهمیدن کامل درس را داشته باشد. دقت کنید از آنجایی که بخشی از وقت خود را در مدرسه می‌گذرانید، باید حداکثر استفاده را از مدرسه، کلاس­ها، معلمان و دانش‌آموزان زرنگ کلاس داشته باشید و به خوبی و با دقت، به درس و صحبت‌های معلم، که باعث بهتر جا افتادن مطلب می‌شود، گوش کرده و فعالانه نکات مهم و اشکالات خود را یادداشت کنید و در آخر کلاس نیز، تمام اشکالاتی را که در ذهنتان است، بپرسید. تا اینجا 60 درصد یادگیری انجام شده است و 40 درصد بقیه مانده است که البته در روند یادگیری، بسیار مهم است. دروس آن روز را همان روز بخوانید و برخی از تمرین­های کلیدی را انجام دهید تا درس و کاربرد آن در ذهنتان کاملاً جا بیفتد و به بهترین وجه در حافظه‌تان حک شود. دوره دروس و تکمیل تمرین­های حل نشده را به روزی که فردای آن روز، این دروس را در برنامه روزانه درسی‌تان دارید، موکول کنید. حل تست‌ها و تمرین‌های بیشتر را نیز به روزهای تعطیل و جمعه بسپارید؛ البته در مورد درس‌هایی مانند: ریاضی و فیزیک، این نکته که شما درس را سر کلاس خوب گوش دهید و بفهمید هم مهم است؛ یعنی فکر نکنید که اگر درس را سر کلاس نفهمیدید، بعداً خودتان آن درس را می‌خوانید و یاد می‌گیرید.

    اگر قصد یادگیری کامل و پایدار مطالب یک کتاب را دارید، آن را در سه مرحله بخوانید؛ در مرحله اول، به صورت سریع، کلی و روزنامه وار به مطالب کتاب نگاهی بیندازید و از خود سؤال کنید؛ در مرحله دوم، به صورت عمیق و دقیق، مطالب را خوانده و ضمن مطالعه، نکات مهم آن را در آورده و آنها را به صورت طرح شبکه‌ای، از کل به جزء سازمان‌دهی کرده و در کاغذی یادداشت کنید؛ چرا که با سازمان‌دهی اطلاعات، مطالب کتاب در مغز شما به صورت منظم درجای خود قرار می‌گیرند و بازیابی آنها خیلی راحت انجام می‌شود؛ در مرحله‌ سوم، کتاب را مرور کرده و مباحث آن را از خود بپرسید یا پس از پایان مطالعه کتاب با دوستتان درباره‌ مباحث آن مباحثه کنید. پس از نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه مطالعه، پنج تا ده دقیقه استراحت کنید و به خود پاداشی (مانند خوردن خوراکی مورد علاقه) بدهید تا به مطالعه علاقه پیدا کنید. پس از خواندن کتاب، آن را به کناری نگذارید؛ چرا که پس از یک روز ۷۰ درصد مطالب فراموش می‌شوند. به منظور جلوگیری از فراموشی و صرفه‌جویی در وقت و زمان، مطالب کتاب را به ترتیب زمانی زیر مرور کنید: مرور اول: یک روز پس از مطالعه، مرور دوم: ده روز پس از مرور اول، مرور سوم: یک ماه پس از مرور دوم، مرور چهارم: سه ماه پس از مرور سوم، و مرور پنجم، که معمولاً برای کنکوری‌ها باید در خرداد ماه انجام گیرد و به مرور و جمع‌بندی نهایی معروف است؛ البته این نحوه تقسیم‌بندی، غیر قابل تغییر نیست و شما می‌توانید با توجه به سختی یا آسانی یک درس، مقدار مطلبی که در هر مطالعه می‌خوانید و قدرت حافظه و یادگیری خود، مدت زمان مرورها را تغییر دهید. حتماً به خاطر داشته باشید همان‌گونه که شروع خواندن یک درس جدید اهمیت خاصی دارد، مرورهای آن نیز مهم است و شما در این مرحله باید زیر مطالب مهم را خط کشیده و برای خود خلاصه‌برداری کرده باشید تا مطالب مهم و اساسی را در وقت کمتر، به صورت بهتری یاد بگیرید. بیشتر دانش‌آموزان و داوطلبان فکر می‌کنند که خلاصه کردن، کار وقت گیری است و باعث می‌شود که در زمان آمادگی برای کنکور، بخشی از وقت و انرژی آنها در زمان مطالعه گرفته شود؛ اما باید بدانید که همین خلاصه‌ها در مرورهای بعدی می‌تواند به روند بهتر مطالعه شما کمک زیادی کند. حتماً به این نکته توجه داشته باشید که کار خط کشیدن زیر مطالب مهم و نیز خلاصه‌برداری را خودتان انجام دهید؛ نه اینکه قسمت‌های مهم را از روی خلاصه‌نویسی دوستانتان بخوانید؛ زیرا ممکن است نکات مهمی که برای شما سخت و برای دوستانتان آسان بوده است از قلم افتاده باشد. این موضوع باعث شود تا شما عملاً بخشی از مطالب را نخوانید یا پس از مطالعه اصلی، آن را فراموش کنید.

     روش «پس ختام»: نام این روش متشکل از حروف اول شش مرحله آن است: پیش‏خوانى، سؤال کردن، خواندن، تفکر، از حفظ گفتن و مرور کردن. فرض کنید مى‏خواهید بخشى از یک کتاب را به خاطر بسپارید و سپس آن بخش را بازیابى کنید. ابتدا باید با پیش‏خوانى، برداشت کلى خود را از موضوعات مهم انجام دهید. این نوع پیش‏خوانى سبب مى‏شود که مطالب مهم فصل را سازمان‌دهى کنید. در مرحله دوم، باید درباره هر بخشى پرسش‏هایى را طرح کنید. در مرحله سوم، باید هر بخش را با هدف پاسخ دادن به پرسش‏هاى طرح شده بخوانید. در مرحله چهارم، باید هنگام خواندن، ساختن پرسش و ایجاد ارتباط بین دانسته‏هاى خود، درباره مطلب بیندیشید و به مطالب خوانده شده معنا دهید؛ سپس در مرحله پنجم و ششم، یعنى مراحل از حفظ گفتن و مرور کردن، باید بکوشید که واقعیت‏هاى اصلى مطالب خوانده شده را به یاد آورید و به پرسش‏هایى که خود طرح کرده‏اید، پاسخ دهید.

در زمان مطالعه، حتماً به نکات زیر توجه داشته باشید:

1-     با مدّ نظر قرار دادن هدف خویش از مطالعه و درس خواندن، اشتیاق خود را به خواندن و مطالعه، بیشتر کنید. به خاطر داشته باشید که داشتن هدف به انسان انگیزه می‌دهد. حالا که در مسیر کنکور قدم گذاشته‌اید حتماً اهداف خاصی دارید؛ پس در زمان شروع مطالعه یا هر زمان که احساس خستگی کردید، صرفاً به اهدافتان فکر کنید.

2-     به هنگام مطالعه یا حضور در کلاس، از افکار ناامیدکننده، کسل کننده و غیرمنطقى بپرهیزید و همواره امید، قدرت و توانایى را در ذهن خود حفظ کنید.

3-    همیشه براى مطالعه یا یادگیری در کلاس، کاغذ و قلمى داشته باشید و نت‏بردارى کنید یا خلاصه‏اى از مطالب را یادداشت کنید تا در فضاى روانى درس و مطالعه قرار داشته باشید؛ نه اینکه فقط به دنبال افکار و ذهنیات خود باشید.

4-    زمان و مکان مطالعه، باید از نظر فیزیکى و روانى، از شرایط مناسبی برخوردار باشد و هرگونه عاملى (نظیر سر و صدا، سرما و گرما، نور کم یا خیلى شدید و ...) را که مى‏تواند باعث حواس‏پرتى شود، از محیط مطالعه خود حذف کنید.

5-    به مقدار کافی بخوابید؛ زیرا در هنگام خواب است که اطلاعات جدید پردازش و اندوزش می‌شوند. بدن هر انسان در شبانه روز، به شش تا هشت ساعت خواب احتیاج دارد؛ بنابراین، با توجه به عادات و ساختار بدنی خود، حتماً خواب مناسبی داشته باشید و سعی کنید که برنامه خواب خود را از ساعت یازده شب تا پنج صبح قرار دهید؛ زیرا بدن در این زمان به کمترین بازدهی ممکن می‌رسد؛ البته بسیاری از داوطلبان هم هستند که به شب بیداری عادت دارند و احساس می‌کنند که در این زمان نیز یادگیری خوبی دارند؛ اما اگر محیط منزل شما برای مطالعه مناسب است، سعی کنید که در طول روز مطالعه کنید؛ در ضمن، چرت کوتاه بعد از ظهر هم می‌تواند باعث تمدید نیروی شما و یادگیری بهتر شود؛ البته به شرطی که ساعت خوابتان از بیست دقیقه تا نیم ساعت بیشتر نشود. به خاطر داشته باشید تا نیم ساعت پس از بیدار شدن از خواب، نیز مطالعه نکنید.

6-     اگر مشکلات شخصى، اجتماعى، خانوادگى و ... باعث عدم تمرکز حواستان مى‏شود، بدانید که
زندگى فردى هیچ‏کس دیگر نیز خالى از مشکل نبوده و ذهن هیچ فردى هم خالى محض نیست؛ از طرف دیگر، بدانید که با فکر کردن و مشغولیت ذهنى درباره چنین مشکلاتى، هیچ دردى نیز دوا نخواهد شد؛ پس به خود تلقین کنید که هنگام درس یا مطالعه، ذهن خود را از آن مسایل برهانید و به هنگام مزاحمت آن افکار، به خود قول بدهید که در این باره خواهید اندیشید و زمانى را براى انجام این کار در شبانه‏روز اختصاص دهید، و در نهایت، در صورت امکان، موضوع را با یکی از افراد خانواده‌تان در میان بگذارید. وقتی شخص دیگری از بیرون به مشکل شما نگاه کند و برای شما ابعاد مختلف آن را شرح دهد، تازه متوجه می‌شوید که موضوع، آن‌گونه که شما هم فکر می‌کردید نیست یا اینکه راه حل‌های مختلفی دارد.

7-    خود را به مکان خاصی برای مطالعه کردن محدود نکنید و سعی کنید که با تمرین کردن در همه مکان‌ها، حتی مکان‌های شلوغ، همواره مطالعه کنید. بهترین مکان برای مطالعه، محیط خانه است؛ زیرا همیشه در دسترس است.

8-    برای جلوگیری از حواس‏پرتى، مکانی را انتخاب کنید که حتی کمترین محرک مزاحم را برای شما نداشته باشد. سعی کنید از آنچه که می‌خوانید، یک تصویر ذهنی برای خود بسازید، بین آموخته‌های خود ارتباط برقرار کنید، و هرگاه چیز تازه‌ای را می‌آموزید، آن را با آموخته‌های پیشین خود مرتبط نمایید. با انجام این کار، شما اطلاعات تازه را چنان دسته‌بندی خواهید کرد که به سادگی می‌توانید آنها را بازیابی کنید.

9-    در صورتى که تعدد کارها و فعالیت‏هاى غیردرسى، باعث عدم تمرکز مى‏شود، آنها را به حداقل ممکن برسانید و مهم‏ترین وظیفه و کار خود را مطالعه و درس‏خواندن و ارتقاء سطح علمى خود بدانید.

10- از مواد حاوى گلوکز (خرما، عسل و شیرینى‏جات طبیعى)، مواد داراى کلسیم و فسفر و ویتامین‏هاى D، C، B و A مانند لبنیات، روغن ماهى، پرتقال، گوجه فرنگى، سبوس گندم، سبزیجات تازه، هویج و جگر، به مقدار کافی استفاده کنید. می‌توانید در صورت دسترسی نداشتن به بعضی از این مواد غذایی، از قرص‌های ویتامین موجود در داروخانه‌ها استفاده کنید. اینکه با تغذیه به توان مغزی خود برسید، بسیار مهم است؛ زیرا مغز در فرایند یادگیری، انرژی بسیاری مصرف می‌کند و این ویتامین‌ها و سایر مواد غذایی، برای مغز بسیار مهم است.

11- ورزش کردن و داشتن تحرک جسمانی، در  فراگیری بهتر و ایجاد انگیزه بیشتر، به شما کمک می‌کند. سعی کنید که در طول زمان آمادگی برای کنکور، روزانه حد اقل ۳۰ دقیقه ورزش کنید.

12- با پیش‏مطالعه وارد کلاس شوید و پرسش‏هایى را که درباره درس به ذهنتان مى‏رسد، از معلمتان بپرسید و نگذارید که سؤال مطرح شده، ذهنتان را به خود مشغول کند. با به کارگیری این روش ساده، مى‏توانید فرایند تدریجى و محتواى درسى کلاس را پى‏گیرى کنید و خود را در فضاى درسى یا مطالعه قرار دهید.

13- هنگام مطالعه یک فصل یا یک کتاب، اول به کل آن نظر بیندازید و سپس به مطالعه جزییات و زیر عنوان‌های آن بپردازید؛ نه آنکه از همان آغاز فصل، پاراگراف به پاراگراف و بدون یک نگاه کلی به تمام فصل یا کتاب، مطالعه را شروع کنید.

14- با سازمان‌دهى مطالب مى‏توان به راحتى آنها را یاد گرفت، حفظ کرد و سپس به یاد آورد. براى یادگیرى و حفظ موضوع و مطلبى، که داراى زیر مجموعه و زیرشاخه‏هاى متعدد و متکثر است، آن را در سلسله مراتبى منطقى قرار دهید و از کل به جزء و از بالا به پایین، به زیرشاخه‏هاى جزیى‏تر تقسیم کرده و به خاطر بسپارید.

15- اگر در حفظ و یادگیری برخی از دروس مشکل دارید، می‌توانید از طریق تصویرسازی ذهنی، حفظ کردن آنها به شکل رمزهای مخصوص به خود، ترکیب حرف اول برخی از مطالب مرتبط به هم و مواردی از این قبیل، آنها را راحت‌تر به خاطر بسپارید.

   به خاطر داشته باشید که سبک مطالعه شما تاثیر بسیار زیادی در میزان یادگیری و ماندگاری مطالب در ذهن شما می‌گذارد؛ پس سعی کنید که به دلیل نگرانی از تمام نشدن دروس در موقع مقرر در برنامه‌ریزی یا موضوعاتی از این قبیل، با عجله و به صورت شتاب‌زده عمل نکنید. اگر هر یک از ارکان یادگیری را، که در بالا به آن اشاره شد، حذف کنید یا به قدر کافی روی آن وقت نگذارید، مطمین باشید که نمی‌توانید نتیجه‌ای را که انتظار دارید، از تلاش و زحمت خود بگیرید؛ پس با حوصله، امید و تلاش فراوان، قدم در راه بگذارید و ایمان داشته باشید که موفق می‌شوید. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۸ ، ۲۲:۰۰
Mirrashid

چگونه برنامه درسی مناسبی را برای خود تنظیم کنیم؟

چرا برنامه‌ریزی نیاز داریم؟

می‌گویند روزی دو هیزم شکن در جنگلی مشغول قطع کردن درخت بودند. مرد دانایی از کنار آنها عبور می‌کرد. او متوجه نکته جالبی شد؛ بله، نوک تبر هر دو هیزم شکن کند بود. به همین دلیل با هر ضربه‌ای که آنها بر تنه درختان وارد می‌کردند، مقدار کمی از تنه درختان را می‌توانستند بشکافند. مرد دانا به آن دو رو کرد و گفت: اگر تبرهایتان را تیز کنید، راحت می‌توانید تنه درختان را قطع کنید. یکی از آنها جواب داد: نآـ مگر نمی‌بینی؟! ما باید تا غروب تعدادی زیادی درخت را قطع کنیم؛ بنابراین، وقت این را نداریم که بنشینیم و تبرهایمان را تیز کنیم. مرد دانا چیزی نگفت و از کنار آنها  عبور کرد. چند لحظه بعد، هیزم شکنی که ساکت بود دست از کار کشید و شروع به تیز کردن تبرش کرد. در این فاصله، دوستش تنه دو درخت را قطع کرد و به او گفت: دیدی گفتم وقت تیز کردن تبرهایمان را نداریم؛ حالا از کارت عقب افتادی. کمی بعد، هیزم شکنی که تبرش را تیز کرده بود هم مشغول کار شد و طولی نکشید که وی از دوستش جلو افتاد و با سرعت بیشتری موفق به قطع کردن درختان شد. او با صرف انرژی و زور کمتری، می‌توانست درختان بیشتری را قطع کند، در حالی که دوستش خسته شده و از وی خیلی عقب افتاده بود.

بله، دوستان! همان طوری که ملاحظه کردید، تیز کردن تبر موجب افزایش سرعت عمل آ‌ن هیزم شکن شد و او با صرف انرژی کمتری در مقایسه با دوستش، موفق به قطع درختان گردید. برنامه‌ریزی نیز همین نقش را در موفقیت تحصیلی دانش‌آموزان و داوطلبان آزمون سراسری ایفا می‌کند. ممکن است که تهیه برنامه درسی مناسب، چند ساعت از وقت شما را بگیرد، اما در نهایت باعث افزایش سرعت کار شما و راحتی کارتان می‌شود. خوب حالا که با نقش برنامه‌ریزی آشنا شدید، اجازه بدهید که به سراغ نحوه برنامه‌ریزی درسی برویم.

پیشنهادی برای یک برنامه‌ریزی آ

ابتدا جدولی مانند جدول زیر برای خودتان ترسیم کنید؛ البته می‌توانید از جدول این صفحه نیز کپی تهیه کنید. دوستان عزیز! استفاده از این جدول، بسیار آسان و ساده است و ما سعی می‌کنیم که مراحل کار با این جدول را به صورت ساده و مختصر برایتان بیان کنیم.

همان طوری که می‌بینید، جدول مورد نظر ما، تمام ساعت مفید یک دانش‌آموز را در طی هفته نشان می‌دهد. به خاطر داشته باشید که هر خانه، نماینده یک ساعت است؛ پس به ترتیب زیر عمل کنید:

1ـ بعد از ترسیم جدول، ساعات غیرآزاد خود را در هر روز هاشور بزنید؛ به  عنوان مثال، همان طور که در برنامه فرض شده می‌بینید، دانش‌آموز مورد نظر ما تا ساعت 30/12 در مدرسه حضور داشته است و به همین دلیل، ساعات مذکور را هاشور زده است. همین دانش‌آموز 30/1 ساعت (یک ساعت و سی دقیقه) را نیز برای صرف ناهار و استراحت در نظر گرفته است؛ به این ترتیب، او تا ساعت 14 نمی‌تواند به مطالعه و انجام تکالیفش بپردازد؛ اما ساعت 14 تا 16 را می‌تواند برای مطالعه و انجام تکالیف روز جاری خود در نظر بگیرد و پس از 20 دقیق استراحت، مجدداً تا ساعت 40/17 به مطالعه‌اش ادامه دهد. همان طور که ملاحظه می‌کنید، وی بعد از مطالعه و انجام تکالیف روز جاری (دوشنبه)، به مطالعه دو عنوان درسی از دروس سال دوم دبیرستان خود، یعنی فیزیک (2) و عربی (2)، می‌پردازد و پس از آن، مدت یک ساعت و سی دقیقه را به استراحت و صرف شام اختصاص می‌دهد، و بعد از آن، مطابق برنامه درسی روز بعد خود عمل می‌کند؛ یعنی چون طبق برنامه کلاس روز سه‌شنبه، دیفرانسیل، شیمی و دین و زندگی دارد، زمان‌های باقی مانده را به این دروس اختصاص می‌دهد و در نهایت ساعت 30/23 برای خوابیدن به بستر می‌رود.

 

ایام هفته

ساعات

شنبه

6-7

7-8

8-9

9-10

10-11

11-12

12-13

13-14

14-15

15-16

16-17

17-18

18-19

19-20

20-21

21-22

22-23

23-24

24-1

جمع

یکشنبه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دوشنبه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سه‌شنبه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چهارشنبه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پنجشنبه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جمعه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نحوه تکمیل جدول:

در مثال زیر، دانش‌آموز ابتدا ساعات غیرآزاد خود را هاشور زده و به این ترتیب، ساعات آزاد خود را در روز دوشنبه به دست آورده است و بر اساس برنامه‌های درسی مدرسه خود، در روز دوشنبه و سه‌شنبه، برنامه‌ریزی کرده است؛ یعنی ابتدا درس‌های روز دوشنبه و سپس دو عنوان درسی از دروس سال‌های قبل خود را نوشته و پس از آن، دروس روز بعد (سه‌شنبه) را در برنامه روز دوشنبه خود گنجانده است.

 

ایام هفته

ساعات

دوشنبه

6-7

7-8

8-9

9-10

10-11

11-12

12-13

13-14

14-15

15-16

16-17

17-18

18-19

19-20

20-21

21-22

22-23

23-24

24-1

جمع

حضور در مدرسه

زبان سال دوازدهم

فیزیک سال دوازدهم

 

ادبیات

فیزیک 2

عربی 2

استراحت و شام

 

دیفرانسیل

شیمی

خواب شبانه

 

 

برنامه هفتگی

دوشنبه

زبان سال دوازدهم

فیزیک سال دوازدهم

ادبیات سال دوازدهم

 

سه‌شنبه

دیفرانسیل

شیمی سال دوازدهم

شیمی سال دوازدهم

دین و زندگی سال دوازدهم

 

اصول اساسی در این برنامه پیشنهادی به شرح زیر است:

1 ـ ابتدا باید دروس همان روز مطالعه شود؛ چون با مرور دروس هر روز، از فراموشی ‌آنها جلوگیری خواهیم کرد.

2 ـ بعد از آن باید زمان‌هایی را برای مطالعه دروس سال‌های قبل (دوم یا سوم) در نظر بگیریم و مطابق بودجه‌بندی آزمونی که در آن شرکت می‌کنیم، به آ‌ن دروس بپردازیم.

3 ـ ساعات پایانی هر روز را مطابق برنامه درسی فردا، برنامه‌ریزی می‌کنیم؛ چون باید با مطالعه دروس فردا و انجام تکلیف، با آمادگی کامل در کلاس درس حاضر شویم.

4 ـ این جدول برنامه‌ریزی باید با مداد تکمیل شود تا هر زمانی که احساس کردیم به تغییر نیاز دارد، بتوانیم به آسانی آن را تغییر دهیم.

5 ـ این جدول می‌تواند ثابت باشد؛ یعنی می‌توانیم آن را در جایی که مقابل دیدمان باشد، نصب کنیم و بر اساس آن، برنامه درسی هر روزمان را اجرا کنیم.

6 ـ روزهای پنجشنبه قبل از هر آزمون هماهنگ، وقتی را به مرور اختصاص می‌دهیم.

7 ـ شما با تهیه جداول ویژه هفتگی می‌توانید برای خودتان یک دفتر برنامه‌ریزی درست کنید.

8 ـ یادتان باشد که ممکن است شما، به دلیل سخت بودن یک مبحث یا هر مساله دیگری، نتوانید مباحث در نظر گرفته شده را در زمان مدّنظر خودتان تمام کنید. این مساله کاملاً طبیعی است؛ چون یکی از ویژگی‌های برنامه‌ریزی درسی، «انعطاف‌پذیری» برنامه درسی است؛ یعنی اگر برنامه کمی تغییر کرد، هیچ اشکالی پیش نیاید و شما هر مقدار از برنامه را که می‌توانید، اجرا کنید و انجام بقیه آن را به فرصت مناسبی واگذار کنید.

9 ـ ساعات مطالعه هر کس، خاص اوست؛ به عنوان مثال، اگر شما دانش‌آموزی هستید که برای دومین بار است که در آزمون سراسری شرکت می‌کنید، باید از ساعات صبح نیز استفاده کنید.

10ـ جداول ارایه شده، کاملاً پیشنهادی است و لحاظ کردن شرایط خاص و ویژگی‌های شخصی، در اختیار شماست و می‌توانید به هر نحوی که صلاح می‌دانید و با توجه به اصول گفته شده، برای خودتان برنامه‌ریزی کنید. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۸ ، ۲۱:۵۵
Mirrashid

یادگیری و دلایل فراموشی

* تاثیر مطالب بر یکدیگر:

بدیهی است مطالبی که در ذهن داریم و مطالبی که بعداً وارد ذهن ما می‌شوند، اثرات مختلفی بر هم دارند، و تاثیر یاد شده ممکن است که در جهت تقویت یا تضعیف ذهن باشد که حالت‌های متفاوتی دارد:

1 ـ تاثیر مثبت آموختنی‌ها بر یکدیگر

گاهی بین دو مطلب یا دو پدیده، رابطه‌ای برقرار است که یکدیگر را تقویت می‌کنند؛ در این صورت، هم مطلب بعدی به آسانی در ذهن جای می‌گیرد و هم به خاطر رابطه‌ای که بین مطلب قبلی و بعدی وجود دارد، یادآوری هر دو مطلب بهتر صورت می‌گیرد؛ یعنی «تداعی مثبت» انجام می‌شود. کسی که زیست‌شناسی آموخته، در یادگیری بهداشت موفق‌تر است (چون در زیست‌شناسی اطلاعاتی داده می‌شود که در بهداشت از آن استفاده می‌شود؛ مثلاً، در یکی ساخت یک اندام و در دیگری روش حفظ آن آموخته می‌شود).

تاثیر آموختنی‌ها بر یکدیگر، فقط در مورد مطالب و دانستنی‌های ذهنی نیست، بلکه بین دو مهارت (حرکتی) نیز این تاثیر دیده می‌شود؛ برای مثال، کودکی که مدتی سه چرخه سواری کرده است، راندن دوچرخه را آسان‌تر از کودکی که سه‌چرخه سواری نمی‌داند، یاد می‌گیرد، و آنکه راندن دوچرخه را می‌داند، راندن موتورسیکلت را سریع‌تر از کسی که دوچرخه سواری نمی‌داند، یاد می‌گیرد، و آنکه راندن موتورسیکلت را به خوبی آموخته است، در مقایسه با کسی که به راندن موتورسیکلت تسلط ندارد، با اشکال کمتر و سرعت بیشتر، راندن اتومبیل را می‌آموزد. همچنین کسی که رانندگی اتومبیل را می‌داند، در راندن تراکتور و ماشین خاکبرداری موفق‌تر است.

2 ـ تاثیر منفی آموختنی‌ها بر یکدیگر

الف ـ منع مؤثر قبلی: گاهی نگهداری یا ضبط ذهنی، تا حدی مانع می‌شود که مطالب بعدی به آسانی در ذهن جای گیرد؛ یعنی مانع یاد گرفتن جدید یا نگهداری مطالب جدید می‌شود. این کیفیت را به یاد نیاوردن بر اثر «منع مؤثر قبلی» یا «بازداری بعدی» می‌نامند.

ب ـ منع مؤثر بعدی: گاهی مطالب جدیدی که یاد گرفته می‌شود، در به یاد آوردن مطالب قبلی، تولید اشکال می‌کند. این کیفیت را به یاد نیاوردن بر اثر «منع مؤثر بعدی» یا «بازداری گذشته» می‌نامند.

به طور مثال، یک نفر می‌گوید: وقتی درس فیزیک را آخر شب خوانده و می‌خوابم، روز بعد آن را بهتر به یاد می‌آورم، در حالی که وقتی بعد از فیزیک، درس یا درس‌های دیگری را می‌خوانم، روز بعد درس فیزیک را کمتر به یاد می‌آورم. در این مورد ما با «منع مؤثر بعدی» روبرو هستیم؛ یعنی آنچه بعداً آموخته شده، در به یاد آوردن مطالبی که قبلاً آموخته شده است، تولید اشکال می‌کند. شما هم می‌توانید این موضوع را تجربه کنید.

* تاثیر تشابه در مطالب:

شدت تاثیر و مخلوط شدن مطالب با یکدیگر، بستگی به تشابه آنها با همدیگر نیز دارد. هر چه تشابه بیشتری بین مطالب وجود داشته باشد، مطالب، بیشتر بر یکدیگر اثر می‌کنند. اگر دو درسی که پشت سر هم آموزش داده می‌شوند، دور از هم باشند (به طور مثال: شیمی و علوم اجتماعی) متوجه می‌شویم که تداخل بین آنها یا وجود ندارد یا بسیار اندک است.

این وضع، مخصوصاً برای کودکان تا زمانی پیش می‌آید که آنها وجوه مشترک (شباهت) و تمایز (متفاوت) دو مطلب را به درستی درک نمی‌کنند؛ ولی هنگامی که بتوانند تشابه بین دو موضوع یا مطلب را به خوبی بفهمند، آن‌گاه این تشابه می‌تواند به عنوان عاملی مثبت، بر یادگیری اثر بگذارد. اگر بخواهیم به کودک فارسی زبان، زبان‌های انگلیسی و آلمانی را به صورت همزمان بیاموزیم، این کودک در حرف زدن، تا مدتی لغات هر دو زبان را به طور مخلوط به کار می‌برد؛ اما وقتی همین کودک به سن هشت یا نه سالگی برسد، تشابه واژه‌ها، یادگیری این دو زبان را برای وی آسان‌تر می‌کند.

بسیار دیده‌ایم که فارسی زبانان نیز در صورت آموزش صحیح، زبان عربی را به علت تشابهات و اشتراکات لغوی آسان‌تر می‌فهمند و آن را راحت‌تر می‌آموزند.

بدین ترتیب، می‌توان توصیه عملی برای برنامه‌ریزی به دست داد و آن اینکه باید تا حد امکان، از مطالعه دروس مشابه در مدت زمان محدود، خودداری کرد.

علت‌های عمدة به یاد نیاوردن:

1 ـ یاد گرفتن ناقص   

بسیاری از مواقع، ناتوانی در به یاد آوردن، به این خاطر است که موضوع مورد نظر به خوبی یاد گرفته نشده است؛ یعنی اشکال در یاد گرفتن است؛ در واقع، مطالب به یاد آورده نمی‌شوند؛ چون به درستی فراگرفته نشده‌اند.

2 ـ نبودن محرک مناسب

گاهی اشخاص، مطلب یا موضوعی را که به خوبی یاد گرفته‌اند، به یاد نمی‌آورند؛ زیرا محرک مناسبی برای به یاد آوردن آن مطلب یا موضوع وجود ندارد؛ مثلاً کودکی که ناظر آتش‌سوزی در محل خاصی بوده، ممکن است که در حالت عادی، آن حادثه را به یاد نیاورد، ولی با گذشتن از محل حادثه، که با خود حادثه ارتباط ذهنی و عاطفی پیدا کرده است، آتش‌سوزی را به یاد آورد.

پس می‌بینیم که یک محرک مناسب (مانند: ماشین آتش‌نشانی، تصویری از آتش‌سوزی و ...) در به یاد آوردن، بسیار مؤثر است.

 

3 ـ سرکوب اطلاعات

بسیار دیده‌ایم که افراد، مطلب یا موضوعی را که برای آنها با اضطراب و ناراحتی همراه بوده است، به طور موقت به یاد نمی‌آ‌ورند؛ مثلاً کسی که به درس ریاضیات علاقه ندارد، فراموش می‌کند که تکالیف حسابش را انجام دهد؛ یا نوجوانی که در درسی مانند: جبر، نمرة نسبتاً کمی گرفته است، نمره‌اش را فراموش می‌کند، و حال آنکه نمرات خوب درس‌های دیگر را کاملاً به یاد می‌آورد.

بررسی‌ها نشان داده است که بعضی از بچه‌ها در خانواده‌ای زندگی می‌کنند که والدینشان تاکید بسیار زیادی بر گرفتن نمرة «خوب» از سوی آنها دارند و فرزند خود را به خاطر گرفتن نمرات «بد»، به صورت نامناسب و نامطبوع (از دید خود) تنبیه می‌کنند. در این مورد نیز می‌بینیم که کسب نمرة «بد» با آن چنان عواقب وخیمی همراه بوده و آن قدر اضطراب به وجود می‌آورد که چنین فردی، بدون اینکه خود بخواهد، به طور ناخودآگاه، نمرة «بد» را از ذهن خود دور می‌کند و آن را به یاد نمی‌آورد.

بسیاری معتقدند که هرگاه تجربه‌ای در ما، احساس شدید اضطراب و گناه، و به طور کلی احساس نامطبوع را به وجود آورد، بدون اینکه خود از این امر آگاهی داشته باشیم، موجب می‌شود که به طور غیر عمد، آن را از ذهن «خودآگاه» خود دور سازیم. به این موضوع، یعنی بیرون راندن خاطره‌ها یا مطالب اضطراب‌آور از ذهن «خودآگاه»، «سرکوب کردن» یا «سرکوبی» می‌گویند.

ظاهراً در سرکوبی، اطلاعات به طور دایمی نگهداری می‌شوند، ولی به دلایلی که گفتیم، در شرایط و موقعیت‌های خاصی، فرد آنها را به یاد نمی‌آورد.

4 ـ نبودن انگیزه برای به یاد آوردن

داشتن انگیزه، نه تنها در مورد یاد گرفتن، بلکه در مورد به یاد آوردن مطالب نیز نقش دارد. در زندگی روزمره، ما با موارد زیادی برخورد می‌کنیم که می‌بینیم در حالی که کودک یا نوجوانی مطلبی را به خوبی آموخته است، آن را به موقع  به یاد نمی‌آورد.

یکی از دلایل بروز این موضوع، آن است که این کودک یا نوجوان، دیگر نیازی به یادآوری آن مطلب نمی‌بیند. این حالت را، به خصوص در شرایطی مانند شرایط پس از امتحان، که شخص کاری را به اتمام رسانده است، زیاد مشاهده می‌کنیم؛ یعنی دانش‌آموز تا زمانی که امتحان نداده است، مطلب را به خوبی به یاد دارد، ولی بعد از اینکه امتحان سپری شد، چون دیگر نیازی به یادآوری آن نمی‌بیند، در صدد مرور کردن آن مطالب برنمی‌آید و لذا مطالب تدریجاً از ذهن وی دور می‌شود و به یاد او نمی‌آید؛ از این رو، می‌بینیم که در شرایطی که هیچ‌گونه انگیزه‌ای برای یادآوری وجود ندارد، بسیاری از آموختنی‌ها، به علت عدم استفاده، از ذهن ما دور می‌شوند. در چنین وضعیتی، فراموشی در ابتدا به سرعت صورت می‌گیرد، ولی بعداً از سرعت آن کاسته می‌شود.

 

5 ـ گذشت زمان

ظاهراً گذشت زمان، عامل دیگری است که باعث می‌شود تا شخص مطالبی را که آموخته است، به یاد نیاورد؛ در واقع، چنین به نظر می‌رسد که قدرت نگهداری مطالبی که فرا گرفته شده است، با گذشت زمان ضعیف می‌شود؛ در این مورد، بر خلاف ضعف یاد گرفتن مطالب، یادگیری به خوبی انجام شده، ولی ظاهراً اثر آن به مرور زمان از بین رفته است.

براآبه نبه آنآ ی کم کردن اثر زمان، بر محفوظات و پاک شدن آنها از ذهن، یکی از بهترین روش‌ها مرور کردن است. مرور هفتگی، ماهانه و حتی سالانه یک مطلب، باعث تحکیم آن در حافظه و سهولت در یادآوری آن می‌شود.

اگر درسی را که می‌خوانید، برای شب امتحان رها نکرده و هر هفته، حتی یک مرور بسیار سطحی (بدون زحمت) از آن داشته باشید، تاثیر شگرف مرور کردن را درخواهید یافت.

 

 

* اگر درسی را که می‌خوانید، برای شب امتحان رها نکرده و هر هفته، حتی یک مرور بسیار سطحی (بدون زحمت) از آن داشته باشید، تاثیر شگرف مرور کردن را درخواهید یافت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۸ ، ۲۱:۵۳
Mirrashid

چرا یاد نمی‌گیریم؟

در تعریف یادگیری گفته شده است که یادگیری، عبارت است از تغییرات نسبتاً دایمی در رفتار، که بر اثر تجربه و تمرین حاصل می‌شود. اهمیت و ارزش یادگیری در نزد آدمی هنگامی نمایان می‌شود که ما را از تمام آنچه آموخته‌ایم، محروم سازند؛ در این صورت، اگرچه از نظر فیزیولوژیکی فردی بالغ و طبیعی خواهیم بود، اما از نظر مسایل روانی به دورة کودکی باز خواهیم گشت و در نتیجه از ادامه زندگی باز خواهیم ماند. هر یک از ما به نحوی در فرایند یادگیری با مشکل مواجه هستیم. ممکن است که این مشکل به طور عمده و قابل ملاحظه‌ای پدید نیاید؛ در آن صورت، با اصلاح روش‌ها و از میان بردن مشکلات یادگیری، خود را به حد مطلوب می‌رسانیم. وجود مشکل اساسی در فرایند یادگیری، امری است که به دلایل مختلف بروز می‌کند. در این مقاله می‌کوشیم تا شما را با برخی از آنها آشنا سازیم.

نداشتن هدف و انگیزة کافی برای یادگیری

هدف، ایجاد انگیزه می‌کند. وقتی هدف، متناسب با علاقه‌ها، توانایی‌ها و امکانات اجرایی یادگیرنده باشد، در او علاقه برای یادگیری به وجود می‌آورد. در بسیاری از مواقع، نداشتن هدفی مشخص، روشن، قابل دسترس و متناسب با یادگیرنده و امکانات اجرایی او، باعث می‌شود که یادگیری به خوبی  انجام نشود.

یادگیری به انگیزه نیاز دارد، و انگیزه، میل و رغبت برای رسیدن به یک هدف معین است. هرچه انگیزه برای یاد گرفتن بیشتر باشد، فرد در راه رسیدن به آن هدف، کوشش و فعالیت بیشتری می‌کند؛ مثلاً نوجوان‌هایی را می‌شناسیم که در درس ریاضی ضعیف هستند و اطلاعات بسیار کمی دربارة آن درس دارند؛ در حالی که در فعالیتی مانند فوتبال، وضع دیگری دارند و با علاقه و دقتی خاص، برنامه‌های فوتبال را دنبال می‌کنند و اطلاعات دقیق و وسیع آنها در این زمینه، تعجب‌آور است. تفاوت میان معلومات درسی، مانند ریاضی، و فعالیتی مانند فوتبال، در ذهن این نوجوانان در این است که فوتبال، مورد علاقه و توجه آنهاست، حال آنکه  درس  مورد نظر، چنین علاقه‌ای را در آنها ایجاد نمی‌کند؛ بنابراین، هنگامی که انگیزه برای یاد گرفتن وجود داشته باشد، فرد در راه فراگیری آن کوشش می‌کند و در غیر این صورت، معمولاً درصدد یاد گرفتن برنمی‌آید و در این زمینه اقدامی نمی‌کند.

عدم توجه و دقت کافی به منظور آموختن

طبق مطالعات صورت گرفته در مراکز آموزشی، یکی از مسایلی که بسیاری از مربیان مطرح می‌کنند بی‌توجهی یا بی‌دقتی دانش‌آموزان نسبت به مطالب آموختنی است. کارشناسان تعلیم و تربیت، بی‌توجهی یا بی‌دقتی را مهم‌ترین علت یاد نگرفتن این افراد می‌دانند. برای اینکه شخص چیزی را به خوبی فهمیده و یاد بگیرد، باید ابتدا به آن توجه کند. به طور کلی، هرچه بیشتر به چیزی توجه کنیم، بهتر آن را درک می‌کنیم. اشخاصی که دارای توانایی‌های حسی (بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و بساوایی) سالمی هستند و می‌توانند آنها را به درستی به کار برند، اغلب به خاطر ندیدن یا نشنیدن چیزهایی که در محیط آنهاست، فرصت‌هایی را که برای یادگیری آنها فراهم شده است، از دست می‌دهند.

علت اساسی بروز این امر، در عدم توجه کافی به آن چیزی است که می‌خواهیم آ‌ن را یاد بگیریم. برای حل این مشکل باید بدانیم که چگونه یادگیرندگان به چیزی توجه می‌کنند، و از آن مهم‌تر اینکه چرا به چیزی توجه نمی‌کنند.

علت‌های بی‌توجهی

بی‌توجهی به آن چیزی که می‌خواهیم آ‌ن را یاد بگیریم، علت‌های زیادی دارد. در اینجا به شرح چند علت عمدة آن می‌پردازیم:

الف: نبودن علاقه و انگیزة کافی: معمولاً اشخاص به چیزی که بیشتر علاقه داشته باشند، بیشتر توجه می‌کنند. یکی از علت‌های عدم توجه (دقت نکردن) به یک چیز، نداشتن علاقة لازم به آن است؛ از این رو، باید بدانیم که چگونه یادگیرنده را به آنچه که لازم است یاد بگیرد، علاقه‌مند کنیم.

ب: جالب نبودن محرک: در بسیاری از مواقع، مطالب درسی طوری مطرح می‌شود که توجه فرد را به خود جلب نمی‌کند؛ یعنی با اینکه فراگیر مایل به یاد گرفتن مطالب درسی است، به خاطر جالب نبودن موضوع، یا اصلاً به آن توجه نمی‌کند و یا آنکه پس از مدت کوتاهی، خسته و بی‌علاقه به موضوع می‌شود. برای اینکه چنین اشکالی پیش نیاید، باید آموختنی‌ها جالب باشند تا توجه و دقت فراگیران را به خود جلب کنند.

ج: وجود موانع و عوامل بازدارندة توجه: گاه با اینکه مطالب درسی جالب است و یادگیرنده به آن توجه نیز دارد، این توجه ادامه نیافته و پایدار نمی‌ماند و محرک‌های مختلفی برای چند لحظه، مانع تمرکز فرد و توجه وی به فعالیتی مانند حل مساله ریاضی یا از برکردن یک شعر شده و موجب «حواس پرتی» او می‌شوند؛ یعنی یادگیرنده، متوجه چیزی می‌شود که آن چیز، به دلیلی از مطالب درسی برای وی جالب‌تر است و جذابیت بیشتری دارد؛ یا اینکه ذهن او متوجه چیزی از قبیل: صدای تصادف اتومبیل‌ها در خیابان، صدای بوق قطار، به هم خوردن در، زنگ تلفن، زنگ در خانه، سر و صدای بچه‌ها در خانه، دیدن یا شنیدن بازی دوستان در خیابان یا در حیاط مدرسه، شنیدن صدای بلند معلم از کلاس مجاور و ... می‌شود که ممکن است مزاحم وی باشد.

چنین حالتی طبیعی است. فرد «سالم» و «باهوش» باید نسبت به آنچه در اطرافش می‌گذرد، توجه داشته باشد. معمولاً این حواس‌پرتی مدت زیادی طول نمی‌کشد و شخص مجدداً متوجه کاری که به انجام آن مشغول بوده است، می‌شود. مهم آن است که زمان این حواس‌پرتی، کوتاه بوده و ادامه پیدا نکند و شخص قدرت بازگشت دوباره به مطلب و تمرکز روی آن مطلب را داشته باشد.

گذشته از مواردی که ممکن است توجه یادگیرنده را مدتی بر هم زند، گاهی با این مشکل روبرو می‌شویم که فردی که با علاقه مشغول آموختن مطلب یا انجام کاری است، به علت قرار گرفتن در وضعیتی تازه، مانند: وارد شدن مهمان یا دعوت شدن به بازی از طرف دوستان یا دیدن برنامة مورد علاقه در تلویزیون، به کار قبلی خود، که با علاقه به آن مشغول بوده است، بر نمی‌گردد.

اگر یادگیرنده، در طی روز درس‌هایی داشته که مستلزم توجه و دقت زیاد بوده، و از طرفی فرصتی برای تفریح نداشته است، وقتی به خانه می‌آید، پر از انرژی حرکتی (مکانیکی) است و می‌خواهد این انرژی را مصرف کند؛ لذا کارهای دیگر، او را به خود جلب می‌کند، و از طرفی چون ذهنش خسته است به آموختن توجه نمی‌کند.

به غیر از مواردی که پیش از این به آنها اشاره شد، گاه شخص به خاطر آنچه در درونش می‌گذرد، نمی‌تواند به موضوع یا مطلب آموختنی توجه کند. طبیعی است کودکی که به خاطر بیماری درد می‌کشد یا گرسنه و خسته است و یا نگران وضع مالی یا سلامتی پدر و مادر و دیگر اقوام خویش است، نمی‌تواند به خوبی به آنچه گفته می‌‌شود، توجه و دقت کافی نماید.

بدین ترتیب است که بی‌توجهی یادگیرندگان، گاه به خاطر بروز عواملی درونی (حواس پرتی، درد، نگرانی و اضطراب، افسردگی، تخیلات، خستگی، گرسنگی و ...) یا برونی (رویدادهای زمان درس در خانه و مدرسه، و ...) است که مانع توجه و دقت وی به آنچه آموختنی است، می‌شود.

رشد ناکافی جسمانی و روانی

قدرت یادگیری، به میزان رشد جسمانی و روانی (ذهنی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی) ما بستگی دارد. یک کودک «سالم» در سن پنج سالگی به آن درجه از رشد ذهنی خود نرسیده است که مثلاً مثلثات یا لگاریتم را (با روش‌های معمول آموزش) یاد بگیرد. در این مورد، ناتوانی کودک (در یاد گرفتن مثلثات یا مطالب پیچیده) به خاطر اشکال یا نقص جسمانی و روانی وی نیست، بلکه به این خاطر است که ذهن او هنوز رشد کافی نکرده است و وی نمی‌تواند بسیاری از مسایل مشکل ذهنی را بفهمد و آن را حل کند.

این مساله، در مورد بسیاری از کودکانی که زودتر از سن معمول به مدرسه رفته و آمادگی کامل ذهنی و عاطفی نداشته‌اند، نیز مشاهده می‌شود. ما با این تجربه مکرراً روبرو بوده‌ایم که دانش‌آموزی در کلاس خود موفق و با نشاط بوده است و اطرافیان او سعی کرده‌اند که با وادار کردن وی به انجام کار و فعالیت ذهنی بیشتر، حتی در تعطیلات تابستان، در یک سال، دو کلاس را طی کند. انجام این کار اغلب موجب می‌شود که دانش‌آموز، گاهی سال بعد، و در بسیاری از موارد دو یا سه سال بعد، افت تحصیلی و مشکلات رفتاری بسیاری مانند: پرخاشگری، افسردگی و انزوا و ... پیدا کند؛ لذا هر نوع جهش در روند تحصیلی، باید پیشاپیش به طور دقیق بررسی شود؛ زیرا این چنین جهش‌هایی، که همراه با از  دست دادن بعضی از امکانات تجربی است، باعث می‌شود که فرد، نه تنها در کوتاه مدت، بلکه در زندگی آینده خود نیز دچار دشواری‌ها و ناسازگاری‌های فردی و اجتماعی مختلف شود.

نداشتن زمینة قبلی (معلومات پایه) برای یادگیری

توانایی فرد برای فراگیری، در موارد بسیار، به زمینه یا پیشینة معلومات وی بستگی دارد؛ به طور مثال، برای اینکه یک نوجوان لگاریتم را به خوبی و درستی بفهمد، باید قبلاً چهار عمل اصلی را یاد گرفته باشد؛ یا اگر بخواهیم به شخصی راجع به رشد کودک چیزی بیاموزیم، باید ابتدا او را با اصول و مبانی رشد جسمانی و روانی کودک آشنا کرده و بعد از آن، مطالب پیچیده‌تر را برای وی مطرح کنیم. اگر سعی کنیم به یک نوجوان، بدون آنکه با اطلاعات «پایه» آ‌شنایی داشته باشد، مطالب پیچیده‌ای را بیاموزیم، او نخواهد توانست آنها را به خوبی و درستی فرا بگیرد.

وجود نارسایی یا اشکال در حواس

حواس پنجگانه (بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و بساوایی) ابزار تماس ما با دنیای خارج هستند و با استفاده از همین حواس است که ما اطلاعاتی را از دنیای پیرامون خود می‌گیریم؛ لذا در شرایطی که فرد دچار نقص جزیی یا کلی حسی باشد، نمی‌تواند اطلاعات لازم را به درستی از محیط اطراف خود بگیرد و در فرایند یادگیری، با دشواری‌هایی روبرو خواهد شد.

به طور کلی، در شرایط عادی (غیر استثنایی) با افرادی برخورد می‌کنیم که یا دارای نقص جزیی حسی (مانند دوربینی، نزدیک‌بینی و ...) هستند و یا عیب حسی کلی‌تری دارند.

برای آنکه این افراد بتوانند حداکثر استفاده را از امکانات حسی و حرکتی موجود خود بکنند، با توجه به نوع نارسایی و اشکال و شدت آن، باید وضعیت مناسبی را برای یادگیری آنها فراهم آورد.

وجود مشکلات و مسایل عاطفی و هیجانی

تا چندی پیش، اختلافات، اشکالات و ناتوانی‌ها در یادگیری را صرفاً ناشی از مسایل و مشکلات عاطفی می‌دانستند. دلیل آن هم واضح بود؛ چون بیشتر افرادی که دچار ناتوانی در یادگیری بودند، ناراحتی‌های عاطفی خود را به صورت ترس، خشم، اضطراب و ... نشان می‌دادند.

می‌دانیم که ناتوانی در یادگیری یا حتی احساس آن، در بسیاری از موارد، ممکن است که منجر به بروز حالات عاطفی مختلفی چون ترس از شکست (عدم موفقیت)، نداشتن اعتماد به نفس، ترس از یاد نگرفتن، ترس از تمسخر یا تنبیه شدن، اضطراب شدید و ... شود؛ ولی در مواردی نیز می‌بینیم که این حالات عاطفی، خود باعث به وجود آوردن یا تشدید ناتوانی در یادگیری می‌شوند؛ یعنی به جای آنکه این عوامل، حاصل ناتوانی در یادگیری باشند، خود باعث ضعف در یادگیری می‌شوند؛ مثلاً کودکی که به دلایل مختلف از شکست می‌ترسد، غالباً نمی‌تواند به یادگیری بسیاری از مطالب و موضوعات اقدام کند. همچنین کودکی که اعتماد به نفس در خود نمی‌یابد یا می‌ترسد که مورد تمسخر همسالانش قرار گیرد، آرامش و شرایط مناسب عاطفی را برای یاد گرفتن به دست نخواهد آورد. اضطراب در بسیاری از کودکان و نوجوانان خجول باعث می‌شود که آنها نتوانند در برابر جمع، مطالبی مانند شعر یا انشاء را ارایه کنند؛ هرچند که آن را به خوبی فرا گرفته باشند.

مساله اعتماد به نفس، نه تنها در رابطه با یادگیری، بلکه در ارتباط با عقیده یا نگرشی که فرد نسبت به خود و حافظة خود دارد، نیز قابل توجه است. بسیاری از کودکان و نوجوانان را می‌شناسیم که مصرّانه می‌گویند حافظه‌شان «ضعیف» یا «بد» است و نمی‌توانند چیزی را فرا گیرند، و غالباً صحت ادعای آنها نیز ثابت می‌شود. این مساله چیزی نیست جز آنکه عدم اعتماد و اطمینان به حافظه باعث می‌شود در عمل حافظه‌ای «ضعیف» داشته باشند. در چنین شرایطی، وضع عاطفی یا احساسی آنها، با یادگیری و یادآوری‌شان تداخل پیدا می‌کند. این‌گونه دلواپسی‌ها و آشفتگی‌های عاطفی، از جمله مهم‌ترین عوامل مؤثر در عقب افتادگی تحصیلی دانش‌آموزان دبستانی و دبیرستانی است.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۸ ، ۲۱:۵۲
Mirrashid